شهر من ، من به تو می اندیشم

هوای سرد و بارونیت تو رو میکنه نوستالژیک ترین شهر. بخصوص اینکه شبش هم بارون شدید اومده باشه و صبح خیابونا خیس و هوا تمییز باشه. بخصوص اینکه صبح با چتر و دستکش و شال گردن با نم نم بارون صبحگاهیت از خونه بزنم بیرون و بجای تاکسی پیاده برم مسیرو. اینکه چهار راه ولیعصر تا میدون انقلابت میشن عاشقانه ترین خیابون دنیا و دانشگاه تهرانت میشه عزیزترین دانشگاه. اینکه من با وجب به وجبت خاطره دارم. اگه قرار باشه یه دلیل پررنگ بین چنتا دلیلی که منو منصرف از مهاجرت میکنه انتخاب کنم ؛ صبحای بارونیته که تنفس هوات به تک تک سلول هام انرژی و انگیزه ی شروع میده

  • فاطمه ( خط سوم)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

"خط سوم"

می نویسم از روزمرگی هام، شادی ها و خنده هام ، درد ها و گریه هام.

آن خطاط سه‌گونه خط نوشتی:
ـ یکی او خواندی، لا غیر.
ـ یکی را هم او خواندی هم غیر.
ـ یکی نه او خواندی، نه غیر او!
آن خط سوم منم
Designed By Erfan Powered by Bayan