۱۳ آبان ۹۴
هوای سرد و بارونیت تو رو میکنه نوستالژیک ترین شهر. بخصوص اینکه شبش هم بارون شدید اومده باشه و صبح خیابونا خیس و هوا تمییز باشه. بخصوص اینکه صبح با چتر و دستکش و شال گردن با نم نم بارون صبحگاهیت از خونه بزنم بیرون و بجای تاکسی پیاده برم مسیرو. اینکه چهار راه ولیعصر تا میدون انقلابت میشن عاشقانه ترین خیابون دنیا و دانشگاه تهرانت میشه عزیزترین دانشگاه. اینکه من با وجب به وجبت خاطره دارم. اگه قرار باشه یه دلیل پررنگ بین چنتا دلیلی که منو منصرف از مهاجرت میکنه انتخاب کنم ؛ صبحای بارونیته که تنفس هوات به تک تک سلول هام انرژی و انگیزه ی شروع میده