اینجا برای از تو نوشتن هوا کم است

خوشحالم که زنده موندم و دیروز دومین و آخرین امتحان میانترممو دادم. و البته خوشحالیم ماکزیمم یک روز دووم بیاره چون با این حجم درس ها باید دوباره به همون دیفالت سابق درس خوندن برگردم. البته میتونم یه دلیل دیگه هم واسه خوشحال بودن پیدا کنم و اون اینه که تو این آلودگی هوا زنده موندم ( هرچند که خدا میدونه چند سال دیگه چه عوارضی از این هوای آلوده قراره نصیبمون شه). به هرحال بی صبرانه منتظر پیش بینیه برف و بارون هفته ی دیگه ام همچو ابری که در بیابان بر تشنه ای ببارد.

ثمره ی این یک روزی که از درس فارغ شده بودم 3 تا فیلم ( امشب چهارمی هم میبنم) هست. یعنی انقدر این دوهفته روم فشار بود که عقده ای شده بودم بعد اینکه آخرین امتحانو دادم یه دل سیر بخوابم و بعدش فیلم ببینم.

خشم و هیاهو و متولد 65 (درسینما) دیدم. هر دو متوسط بودن به نظرم. اما دربرابر فیلم سومی که دیدم جای بحثی ندارند. فیلم سوم هم قوی سیاه  black swan  شاهکار " دارن آرنوفسکی" بود. قبلا فیلم مرثیه ای برای یک رویا* رو از این کارگردان دیده بودم که اون هم از برترین های تاریخ سینماست.

شدیدا پیشنهاد میکنم این فیلمو از دست ندید. شاید براتون جالب باشه که ناتالی پورتمن واسه این فیلم 9 کیلو وزن کم کرد و بازیش بی نظیر بود و اسکار هم بابت این نقش گرفت. داستانش رو توضیح نمیدم تا اسپویل نشه. نقدش هم قطعا به بیش از 1 بار دیدن نیاز داره.

.

پ.ن : مرثیه ای برای یک رویا فیلمی بی نظیر هست که جامعه ی معتاد امریکا رو به تصویر میکشه. این فیلم در دهه ای که اوج گرایش به دراگ و معضلات اون بود اکران میشه و بسیار تاثییرگذار واقع میشه. موسیقی متن این فیلم هم شاهکار کلینت منسل هست که قطعا شنیدید.

پ.ن 2: با من بشنوید

  • فاطمه ( خط سوم)

باران تویی




  • فاطمه ( خط سوم)

بیش از این ظلم بی حد مکن

امروز یکی از اساتید فیزیکال فارماسیمون* ( درسای اختصاصیمون بیش از ٢ تا استاد داره) داشت راجب بالا بردن ارزش های وجودی و راهکارهاش بهمون میگفت.بهش گفتم قبول اما چه فایده داره وقتی که کم پیدا میشه کسی که قدر واقعیتو بدونه؟ جواب داد : مثل دریا میمونه، هرچی که عمیق تر بشی میری پایین، اما فرقش اینه وقتی روی سطحی، اطرافت پر از ماهیه کوچیکه، وقتی عمیق میشی، درسته تنهاتر میشی اما دیگه ماهی های بزرگ اطرافتن.
.
به نظرم این برند ها نیسن که به آدما ارزش میدن. بلکه این آدمان که یک برند رو ارزشمند میکنن. "شریفی" بودن یک لیبله. اما من دانشگاه شریفی هایی که تابحال باهاشون در تعامل بودم آدمای خاصی بودن. از آقای صاد که رتبه یک رقمی کنکور و انصرافیه برق شریف و همکلاسیه ما بود و یکی از کیس هام بود ( واقعا آدم عجیبی بود) بگیر تا خیلیای دیگه. اونا نه تنها تو درس بلکه تو شخصیت هم خاصن.  مثلا اگر معتادن، تا تهشو رفتن. اگه دانشمند یا موزیسن هستن، تا تهشو رفتن. یا مثلا همین استادمون. اونم یه شریفی بود که امروز وقتی سنشو فهمیدم هنگ کردم که با این سن کم چقدر شخصیت تکامل یافته ای داره.
.
*: فیزیکال فارماسی یکی از کورس های سنگین داروسازی هست و پیش نیاز یک کورس تقریبا ٣٠ واحدی و سنگین تره دیگه ای هست. موضوعش هم از اسمش مشخصه: کاربرد ریاضی و فیزیک در داروسازی.
اونروز دوستم که پزشکی میخونه با تعجب بهم میگفت حد و مشتق و انتگرال و.... به چه درد یه دانشجوی علوم پزشکی میخوره که شما رفرنس انگلیسشم حتی باید بخونید؟!! جواب دادم: وقتی میخوای یه دارو طراحی، فرموله و بسازی اونم با مقیاس میکرو و نانو گرم و با جون مردم سرو کار داری، قاعدتا باید ریاضیت خوب باشه :)
+
پ.ن : کاش هر شب مثل دیشب بارون بیاد...
.
می‌دونم وقتی که بارون 
تو شب می‌باره بیداری! 
بازم «قمیشی» گوش می‌دی،
هنوز بارونو دوست داری
پ.ن ٢: این آیدی کانال شعرمه.دوست داشتید جوین شید
https://telegram.me/sormeyi
  • فاطمه ( خط سوم)

بامن صنما ، دل یک دله کن

آدم ها وقتی کسی رو دوست دارند به مرور شبیه اش می شن. اون آدمی که لای یه کتاب شعر رو باز نکرده بود و با شعر و ادبیات بیگانه بود و آهنگای مورد علاقه اش هم جنفگیات هیپ هاپ چیپ داخلی بود ، الان که دیگه رفته یه آدم دیگه شده ؛ اهل شعر و هنر شده و کلاسیک و متال ( سبک های مورد علاقه ی من) گوش میده....

.

پ.ن 1 : آپدیت جدید آی او اس هنگی داره و کم کم داره میره رو مخم. به سرم زده عوض کنم و اس 7 ادج بگیرم. نظرتون؟

پ.ن2 : دو تا امتحان میانترم سخت در پیش رو دارم. به حدی سخت که با وجود دو تا مشکل جسمی شدید ( یکی از دندونام ری اندو لازم داره و لوزه هام هم شدیدا ملتهب شده ) ، دکتر رو موکول کردم به بعد از امتحان. ( قطر جزوه ی فارما با آدم کاری میکنه که درداش یادش بره :)  ). در حال حاضر از صددرصد فضای مغزم ،  90 درصدش درس، 9 درصد فعالیت های روزمره و 1 درصد هم باشگاهه.

  • فاطمه ( خط سوم)

می سی سی پی






هنوز هم اجرا دارند و میتونید به تیوال مراجعه کنید. و اینکه جای ما هم زیاد خوب نبود چون خیلی دیر بلیت تهیه کردم. موزیک های این تئاتر هم بسیار خوب بودن ( خود سجاد افشاریان کانالش گذاشته)

دیگه همین :)

  • فاطمه ( خط سوم)

شب نوشت ١

بیحال افتادم رو تخت. مخم داره رد میده و هرچیزی که به ذهنم میرسه، مثل اسکارلت (برباد رفته) به خودم می گم بعدا راجبش فکر میکنم.
این سرماخوردگیه لعنتی هم که چند روزیه با همه ی خوددرمانیام خوب بشو نیس. ترشحات گلوم راه نفسمو بسته و همش سرفه می کنم و خصوصا وقتی دراز میکشم و میخوام بخوابم، از تنگی تنفس بلند میشم از خواب. امروز حال درس و مشق نداشتم و کلی کار ریخته سرم. بزرگترین خوشبختیه این ترمم اینه که شنبه ها کلاس ندارم. فردا باید صبح برم باشگاه و ظهر هم کلاس زبان و بعدش بیام این فارماکولوژی رو به یه جایی برسونم چون هفته بعدی میانترم داریم:( 
کاشکی یه بارون بیاد ، برم خیابون همیشگیم پیاده روی. بعدش هم موکا ی لمیز رو تزریق کنم به رگ هام
پ.ن : قرار بود این پست عکسای تئاتر رو اپلود کنم اما چون با گوشی پست میزارم، ایشالا در پست های آتی میزارم.


  • فاطمه ( خط سوم)

این روزها

یادتونه گفته بودم می خوام جایی مشغول به کار شم؟ به علت حقوق بسیار کمش ، عطاشو به لقاش بخشیدم .( هرچند که اصرار کردن و رییسشون بهم گفت که تو بین همه متقاضیا الویت اول منی و فلان و بیسار، اما باز هم برام صرف نداش)
به قول مامانم این یه سال رو بیشتر به درست برسی و از سال بعد گاهی بری داروخانه شیفت بدی خیلی بیشتر در میاری.*

+
هفته پیش چهارشنبه شب واسه اولین بار رفتم تئاتر. تئاتر "می سی سی پی نشسته می میرد"، تالار وحدت. خیلی خوب بود واقعا. عکساشو در پست بعدی میزارم.
+
این هفته رفتم سینما فیلم سیانور رو دیدم. یه عاشقانه آروم تو یک برهه پر فراز و نشیب. پسندیدمش. توصیه می کنم


* یک قانونی هست که دانشجویان داروسازی بعد از اتمام ترم هفت (گذروندن ١٤٠ واحد)، با گرفتن کارت از انجمن داروسازان میتونن پاره وقت تو داروخانه به عنوان قائم مقامِ مسئول فنی شیفت بدن. (هرچند که این قانون رو میخوان بردارن)



  • فاطمه ( خط سوم)

چه غریب ماندی ای دل

مشکل من این نیست که یکی پیدا شه که منو دوست داشته باشه؛ بلکه مشکلم اینه که یکی پیدا شه که منو دوست داشته باشه و "منم" دوسش داشته باشم.
پ.ن: عنوان پست شعریه از ابتهاج :
چه غریب ماندی ای دل
نه غمی نه غمگساری
نه به انتظار یاری
نه ز یار انتظاری

  • فاطمه ( خط سوم)

"خط سوم"

می نویسم از روزمرگی هام، شادی ها و خنده هام ، درد ها و گریه هام.

آن خطاط سه‌گونه خط نوشتی:
ـ یکی او خواندی، لا غیر.
ـ یکی را هم او خواندی هم غیر.
ـ یکی نه او خواندی، نه غیر او!
آن خط سوم منم
Designed By Erfan Powered by Bayan