اسفند از اون ماه هایی هست که هروقت شبش می رسم خونه حسابی خسته و عصبیم بس که تو ترافیک موندم یا تو ازدحام مترو و تاکسی له شدم. اسفند واسه من همیشه حس شتاب و عجله رو تداعی می کنه. و نمیدونم چرا از اواسط اسفند هوا کلا برمیگرده و بوی بهار میاد. هرچند که امسال از اول اسفند این اتفاق افتاده. به هرحال شروع سال جدید رو دوست دارم و احساس تازگی بهم میده. از طرفی هم دوست ندارم زود بزرگ شم و دلم نمیخواد روزای خوشم زود تموم شه و غرق دنیای بزرگی بشم.
این روزا هم خیلی معمولی می گذرند. حس می کنم بعضی از اخلاقام داره عوض میشه. دارم آدم آروم تری میشم. قبلا خیلی رو همه چیز و همه کس حساسیت داشتم اما کم کم دارم بیخیال تر میشم. دیگه نظرات و اخلاقا و رفتارای مخالف دیگرانو راحتتر می پذیرم و سعی می کنم با خیلی از مسائلم کنار بیام و کمتر واکنش های هیجانی نشون بدم...