در دست داروساز شدن

امروز تو آزمایشگاه بیوشیمی باادرار کار کردیم و تست های مختلف رو روش انجام دادیم و خلاصه امروز بود که کم کم حس کردم دارم دکتر می شم :)

.

تعطیلات آخر هفته رفته بودیم شمال. درسته کوتاه بود زمانش و همش درگیر کارهای خونه بودیم، اما همین که یه هوای تازه بهم خورد و بوی شکوفه های بهار نارنج رو استنشاق کردم، کیفور شدم.

.

باید تا دوشنبه یک مطلب واسه یه مجله ای آماده کنم که کلی  سرچ و ترجمه و لازم داره  و تازه الان می خوام شروع کنم. (پوکر فیس )

.

عکس شکوفه های بهارنارنج . تو کاخ شاه هم (رامسر) جشنواره ی بهارنارنج گرفته بودند.(به زمان محلی به شکوفه؛ تیته یا تی تی میگند). بالاخره تنبلیو گذاشتم کنار و برای اولین بار عکس آپلود کردم :)


  • فاطمه ( خط سوم)
خانم دکتر ِ ما :*
من از زمانی که دبیرستانی بودی و واسه کنکور میخوندی میشناسمت و بابت همین حس خوبی دارم که بهت بگم خانم دکتر:)
تی قوربان مهندس جان :)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

"خط سوم"

می نویسم از روزمرگی هام، شادی ها و خنده هام ، درد ها و گریه هام.

آن خطاط سه‌گونه خط نوشتی:
ـ یکی او خواندی، لا غیر.
ـ یکی را هم او خواندی هم غیر.
ـ یکی نه او خواندی، نه غیر او!
آن خط سوم منم
Designed By Erfan Powered by Bayan