بیش از این ظلم بی حد نکن

اولا

بشنوید با من

ثانیا

بالاخره اون مطلب مجله رو ترجمه و  آماده کردم و صبح فرستادم. حتی اگه رو به موت باشم ، کارمو به بهترین شکل تا ددلاین تحویل می دم.(نوشابه کمتر بازکنم :))))  )

ثالثا

چندروز پیشا میخواستم ماشینو پارک کنم و خیلی عجله داشتم چون کلاسم شروع شده بود.یه جای پارک نسبتا بزرگی پیدا کردم که یه ماشین دقیقا وسط پارک کرده بود جوری که نه پشت و نه جلوش میشد پارک کرد. راننده اش یه جوون آسمون جل بود  که به صورت کاملا ل..ش کرده پاهاشو از ماشین بیرون و بالاتنه اش داخل ماشین بود و درحال سیگار کشیدن بود.بهش گفتم میشه لطفا یکم جلو بری پارک کنم، بهم زل زد و گفت نه! منم که قیافم شبیه علامت سوال شده بود چیزی نگفتم و خداروشکر یکم جلوتر جای پارک پیدا کردم.وقتی پیاده شدم و از جلوش رد شدم، شروع کرد به متلک انداختن و "جووون" گفتن. قطعا اگر یه دختر متشخص نبودم هرچی که فحش بلد بودمو نبودم بارش می کردم اما سکوت کردم و در حال راه رفتن به این فکر کردم که چقدر مشکلات روانی زیاد شده که طرف تو کوچه ای که سه تا دانشکده و 4 تا مدرسه و 2 تا مهدکودک هست و جای پارک به سختی پیدا میشه، جوری ماشینشو پارک میکنه و داخلش هم میشنه که کسه دیگه ای نتونه پارک کنه و با قیافه کریه اش سیگار دود میکنه.

امروز رادیو میگفت اختلالات روانی در کشور رو به افزایشه و "سایکوز" از لحاظ پراکندگی کمتر از سایر بیماری هاست اما سهم بیشتری از بیماران بستری در بیمارستان هارو به خودش اختصاص میده

.

پ.ن : صرفا برای رنگ ولعاب وبلاگ یه عکس دیگه آپ می کنم :) .

لوکیشن : سام کافه ونک       سفارشات : سمیت بوقلمون + ماست و گرانول       سطح قیمت : متوسط

هشتگ معرفی نامه

  • فاطمه ( خط سوم)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

"خط سوم"

می نویسم از روزمرگی هام، شادی ها و خنده هام ، درد ها و گریه هام.

آن خطاط سه‌گونه خط نوشتی:
ـ یکی او خواندی، لا غیر.
ـ یکی را هم او خواندی هم غیر.
ـ یکی نه او خواندی، نه غیر او!
آن خط سوم منم
Designed By Erfan Powered by Bayan