مرده آنست که نامش به نکویی نبرند

این روزا زیاد فرصت نمی کنم به وب سر بزنم. هرچند که از اول هدفم یه بلاگر حرفه ای بودن و داشتن یه وب پرمخاطب نبوده کما اینکه وبم هرچی مهجور تر باشه خوشحالتر می شم. اما وقتی  امشب اومدم و دیدم با همه ی پست نگذاشتن ها و دیر سر زدن هام بازم تعداد قلیلی بازدید کننده دارم ، گفتم واسه خاطر همون تعداد اندک بشینم قلم بافی کنم.

+

ما آدما تعیین نمی کنیم کجا و چجوری و تو چه شرایطی و در چه خانواده ای به دنیا بیاییم ؛ اما قطعا هنگام مرگمون هرچی و هرجا که باشیم مسئولش خودمون بودیم. ما میتونیم زندگی رو بگذرونیم ، بزرگ شیم و مدرسه بریم ، کنکور بدیم و دانشگاه بریم و بعدش درگیر کار و مسائل اقتصادی و ازدواج و تشکیل خانواده بشیم و بچه هایی مثل خودمون رو تحویل جامعه بدیم ؛ که این یه سیکل طبیعیه که هممون ناخودآگاه اون رو طی می کنیم ( مگر در موارد استثنا) . هر آدمی نزدیک مرگش که برسه باید این جرات رو داشته باشه که از خودش بپرسه " من چه تاثییری تو این دنیا گذاشتم" . خدا وقتی انسان رو خلق کرد یه سری ویژگی هایی رو تو جوهره ی وجودیش قرار داد که باعث شد از بقیه آفریده ها متمایز باشه و خدا اونو خلیفه خودش رو زمین خطاب بده. ماها درگیر این زندگی ماشینی با هجومی از تبلیغات مصرف گرایی ؛ داریم میشیم عروسک های خیمه شب بازی که ارزش زمان رو نمیدونیم و نشستم ببینیم سیاست های در باطن کثیف چه تصمیمی برای شیوه ی زندگیمون گرفته تا کورکورانه تقلید کنیم.

به گفته انیشتین اکثر آدم ها از 10 درصد مغزشون ( درصد رو دقیق مطمینا نیستم اما تو همین حدوده) استفاده نمی کنن. ذهن ، این توانایی خارق العاده و این عضو جادویی میتونه انسان رو به پست ترین جاها و یا بالاترین مقام ها برسونه. و چه مقامی بالاتر از " خدمت به خلق ".

ما ایرانیا فکر می کنیم دور از جون کار واسه خره. یه ملتی که صرفا خام فروش به تعداد محدودی از کشورهاست و از صدقه سری نفته که تا الان مونده. ما دانشجوهایی که مثلا امید این مملکتیم باید از خودمون بپرسیم که چیکار واسه مملکتمون کردیم. یه سری از دانشجوها که فکر می کنند سقف ایران براشون کوتاهه و اگر برن اونور با فرش قرمز و دسته گل ازشون استقبال میشه. یه عده هم که به صرف مدرک میرن دانشگاه و عده ای هم به دلایل مختلف دیگه (!). اما بد نیست بدونیم تو همین مملکت آدمایی دارن زندگی میکنن که حتی آب سالم برای آشامیدن ندارن و از کمترین امکانات زندگی محرومن . ماها مسئولیم. این زندگی که تو الان داری سوای از خوب یا بد بودنش ، از پول سفره ی همین انسان های فقیره. اینکه دانشگاه میری و درس میخونی و اگه به یه جا برسی فکر می کنی از این مملکت باید بری ، از خودت بپرس تو چی به سفره ی این آدما اضافه کردی؟

تحسین می کنم آدمایی رو که با وجود همه ی مشکلات و سنگ اندازی ها موندن و کارآفرین شدن. که از ذهنشون استفاده کردن و سعی کردن تغییری رو ایجاد کنند و خیلی ها هم از کنارشون کار کنند و حقوق بگیرند. آدمایی که تاثییر خودشون رو تو دنیا گذاشتن و میگذارند و بطور مستقیم یا غیر مستقیم "امید " رو در دل بقیه انسان ها زنده می کنند.

بیایید یک انسان "تاثییر گذار" باشیم.

 

  • فاطمه ( خط سوم)
موافقم.
تاثیر مثبت گذاشتن و کلاً مثبت بودن هم یک هنر هست که هر کسی اونو بلد نیست. باید یاد بگیریم اینو.

بله دقیقا
ممنونم که میخونید :)
ما ایرانی ها گاهی توقع و ادعامون خیلی بالا می ره. خیلی زیاد. مثلا همین آب آشامیدنی که خیلی به جا در موردش نوشتین موضوع مهمیه. تقریبا تعداد کشورهای محدودی هستند که به آب شرب اون هم به شکلی که در ایران هست دسترسی دارن. البته این یک اشکال هم داره، مثلا چرا ما باید با آب شرب استحمام کنیم؟
در مورد نوشته هم به نظرم تذکر به جایی بود و شخصا هم استفاده کردم و هم لذت بردم.
وبلاگ نویسی هم در حال حاضر یه جوریه که نه میشه ازش دل کند و نه میشه مدام آنلاین بود و نوشت ولی چون حس خوبی داره و یه جورایی ام نوستالژیکه شاید هممون بهش دوسش داریم و در هر حال بودنش قطعا بهتر از نبودنشه.
اصلا مشکلات به قدری در مناطق محروم زیاده که واسه تک تکش میشه یه پست نوشت. و متاسفانه ملت ما نه تنها اکثرا گام مثبتی درجهت حل مشکل و خدمت به خلق بر نمیدارن بلکه ساده ترین راه که صرفه جویی در مصرف اب هست مثلا رو رعایت نمیکنن ...
ممنون که خوندی :)
اره دقیقا همینطوره. واسه منم حس خوبی داره نوشتنش حتی اگه زیاد وقت نکنم پست بزارم. 
سلام خوبی ؟ معمولن اینجوریه که کامنت خصوصی میدن جوابش قطعن میاد دم در وبلاگت ... اینجا برعکسه گویا :دی


میگم این وضع نتیجه اینه که هرکی تونسته از ایران رفته . افرادی که موندن صرفن وطن پرست و اینا بودن (جزو معلم های هر مدرسه ای این افراد پیدا میشن.) 

من که میرم. فقط برای راحتی خودم. افراد بیچاره همه جای دنیا وجود دارند. هر قاره ای مشکلات خودش رو داره و تا زمانی که خود مردمش نخوان. اون مشکلات حل نمیشه. 

دانشجو ها مسلمن تنها بخش کوچکی از مردم رو تشکیل میدن. فرض کن تمام دانشجو ها بخوان که مشکلات کمبود امکانات کشور رفع بشه. باز هم افرادی هستند که با این کار ها مخالفت میکنند. اینه که میگم تا زمانی که مردم نخوان اتفاقی نمیفته و تا زمانی که مردم نخوان ٬‌ افراد با استعداد از این جا میرن. 

فقط باید مردم بخوان. 
مردم . 
مرد 
مر
م



سلام
موافق نیستم با اینکه کسایی که موندن صرفا وطن پرستن. خیلی هاهم عقلشون رسیده که هیچ جا مثل ایران نمیشه پولدار شد واسه همین موندن!
و اینکه دانشجوها بخش کوچیکی هستن درست نیست. یه سرچ کن ببین تعداد دانشجوها چند میلیونن جدا از اونایی که فارغ تحصیل میشن و درواقع دانشجوهای دیروز بودن.
کشور ما درحال توسعه است و مردم ایران افراد  fast adapter  هستند و تغییراته جدید رو خیلی زود میپذیرند. شرکت های دانش بنیان الان دارن خوب کار میکنن و دولت هم حمایت میکنه. حالا شاید بگی اینا درحوزه پزشکی و صنعت داروعه و واسه ما مهندسا جا نیست.
اما چنتا مثال ساده. اپلیکیشن زود فود ، تپ سی، اسنپ و ...
سازنده های اینا هم چنتا مهندس جوون بودن که "ایده " نو داشتن و "خلاق" بودن و گشتن دنبال چیزی که وجود نداره تو کشورمون و الان هم تعداد زیادی کاربر دارن.
درسته تو مملکت ما پارتی نقش مهمیو بازی میکنه اما بقیه کشورها هم گل و بلبل نیست و اونجا هم بروکراسیه شدیدی حاکمه. اینکه کسی بگه تو مملکت ما کار نیست صرفا توجیهیه واسه تنبلیه خودش کما اینکه اگر هرکسی کمی عقلشو به کار بندازه و خلاقیت داشته باشه و تلاش زیاد کنه میتونه براحتی پولدار شه تو ایران.
دوشنبه ۶ دی ۹۵ , ۱۸:۴۹ مجسمه ی متحرک
با موندن و ساختن مخالف نیستم...
اما خب کثیفی هایی وجود داره که نمی شه نادیده شون گرفت...
آدما اکثرا این سیکل به اصطلاح طبیعی رو دنبال می کنن و اتفاقا به همین دلیله که از 90 درصد مغزشون استفاده نمی کنن! چون دارن مطابق عادات اجتماعی و مد و غریزه شون عمل می کنن.
چون همه ازدواج کردن پس ما هم باید ازدواج کنیم! مشکل این تفکر غلطه
دقیقا
این کثیفی ها و فساد تو همه جای دنیا یافت میشه البته. شدتشون متفاوته باهم.
دقیقا همینه راجب ازدواج. اما متاسفانه فرهنگ غلط و باورهای متحجرانه چیزیه که تو این ملت و مرز و بوم رسوخ کرده و قابل تغییر نیست. یا باید همرنگ شد یا خلاف جهت جریان حرکت کرد و هزاران حرف از کس و ناکس شنید.
حالا که مساله ی ازدواج مطرح شد خواستم بگم منم به شدت با این دیدگاه موافقم. افسوس که تعدادمون در اینجا زیاده و در جامعه کم.
اره واقعا
البته من مخالف ازدواج کردن نیستم.
ازدواج خوبش خیلی خوبه ولی بدش خیلی بد.
چقد دیر جواب دادی :) راستش این بحث تا حدی شخصی است و به عقایدت خیلی هم احترام میذارم . 
نمیتونم در این مسائل شخصی بحث کنم و بگم که من حرف درست رو میزنم اینجوری دلم بیشتر ازرده میشه ...  
امیدوارم بتونید ایران رو بیشتر و بیشتر اباد کنید . 
درگیره درس و مشقم شرمنده :(
اگرم بحث کنی من اصلا ناراحت نمیشم البته :) نظرات مختلفو دوست دارم بشنوم. 
منم خودم برنامه ی قطعی واسه مهاجرت داشتم و کلی سرچ و اینا. اما زمان که یکم گذشت و با ادمای بیشتری اشنا شدم به این نتیجه رسیدم که واسه روحیه ی جاه طلب من، یه کشور سرمایه داری مناسبه که پیشرفت کنم توش نه یه سیستم سوسیالیست که نود درصد مردم قشر متوسط اند:) 
البته اولویت های هرکس فرق داره، یکی ترجیح میده زندگیه خیلی معمولی داشته باشه اما ارامش نسبی هم داشته باشه( البته تا ارامشو چی معنی کنیم).اما در کل به نظرم هر تصمیمی که میخوای تو زندگیت بگیری خیلی خوب همه ی جوانب رو بسنج
هرجا هستی موفق باشی ایشالا :)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

"خط سوم"

می نویسم از روزمرگی هام، شادی ها و خنده هام ، درد ها و گریه هام.

آن خطاط سه‌گونه خط نوشتی:
ـ یکی او خواندی، لا غیر.
ـ یکی را هم او خواندی هم غیر.
ـ یکی نه او خواندی، نه غیر او!
آن خط سوم منم
Designed By Erfan Powered by Bayan