خریدتراپی

از خوبیای دختر بودن اینه که اگر تو فاز حاد افسردگی هم باشی ؛ بری یه خرید جانانه کنی بعدش بیای خونه دونه دونه لباساتو بپوشی جلو آینه باهاشون قر بدی، اثری به مراتب بهتر از هرگونه داروی آنتی دپرسانت داره !
+
شاید باورتون نشه اما امتحانای دانشگام هنوز تموم نشده! اگه بگم در شُرف بریدنم ، دروغ نگفتم !


  • فاطمه ( خط سوم)

هوای گریه با من

درد این نیست که آدم خوب خیلی کم پیدا میشه ، بلکه درد اینه که همون تعداد کمه آدمای خوبی که هستن وقتی میبینن هیچ وقت جواب خوبیاشونو نمیگیرن ؛ تبدیل به آدمای بد می شن....

  • فاطمه ( خط سوم)

دو کلمه حرف با خدا

خداجونم ؛ نمیدونم این چه حکمتیه که هررر ترم دقیقااا موقع امتحانات پایان ترم و فرجه هاش، یکی میرسه که یا عاشقم میشه یا عاشقم بوده و دقیقا میزاره تو این موقع ابراز کنه یا پیشنهاد میده یا هرچیز دیگه. اخه خدایا ، من اینهمه مدت در طول ترم دارم به زندگیه سینگل اَند هپی بودنم ادامه میدم و هیچ مگس نری هم نمیاد ، اما دم امتحانات ترم ؛ فشار درس به هورمون های ملت فشار میاره و یاد عاشقی میوفتن وصبح و شب پیام میدن و وقت آدمو میگیرن.
خدا جان ، من تو یک ماهه بازه امتحانات اعصاب خودمم ندارم چه برسه یک آدم دیگه. خلاصه که ازت خواهشمندم تو تقویم زمانبندی عشق و عاشقی ها واسه این بنده حقیرت تجدید نظر کن . با تشکر
پ.ن : اپ اینستا و تلگراممو پاک کردم از رو گوشیم و با لب تاب میخوام آن شم این مدت. بس که این مدت از شب تا صبح هرکی وقت مارو گرفته .
پ.ن ٢ : کامنتای قبلیمو به زودی تایید میکنم.

  • فاطمه ( خط سوم)

مرده آنست که نامش به نکویی نبرند

این روزا زیاد فرصت نمی کنم به وب سر بزنم. هرچند که از اول هدفم یه بلاگر حرفه ای بودن و داشتن یه وب پرمخاطب نبوده کما اینکه وبم هرچی مهجور تر باشه خوشحالتر می شم. اما وقتی  امشب اومدم و دیدم با همه ی پست نگذاشتن ها و دیر سر زدن هام بازم تعداد قلیلی بازدید کننده دارم ، گفتم واسه خاطر همون تعداد اندک بشینم قلم بافی کنم.

+

ما آدما تعیین نمی کنیم کجا و چجوری و تو چه شرایطی و در چه خانواده ای به دنیا بیاییم ؛ اما قطعا هنگام مرگمون هرچی و هرجا که باشیم مسئولش خودمون بودیم. ما میتونیم زندگی رو بگذرونیم ، بزرگ شیم و مدرسه بریم ، کنکور بدیم و دانشگاه بریم و بعدش درگیر کار و مسائل اقتصادی و ازدواج و تشکیل خانواده بشیم و بچه هایی مثل خودمون رو تحویل جامعه بدیم ؛ که این یه سیکل طبیعیه که هممون ناخودآگاه اون رو طی می کنیم ( مگر در موارد استثنا) . هر آدمی نزدیک مرگش که برسه باید این جرات رو داشته باشه که از خودش بپرسه " من چه تاثییری تو این دنیا گذاشتم" . خدا وقتی انسان رو خلق کرد یه سری ویژگی هایی رو تو جوهره ی وجودیش قرار داد که باعث شد از بقیه آفریده ها متمایز باشه و خدا اونو خلیفه خودش رو زمین خطاب بده. ماها درگیر این زندگی ماشینی با هجومی از تبلیغات مصرف گرایی ؛ داریم میشیم عروسک های خیمه شب بازی که ارزش زمان رو نمیدونیم و نشستم ببینیم سیاست های در باطن کثیف چه تصمیمی برای شیوه ی زندگیمون گرفته تا کورکورانه تقلید کنیم.

به گفته انیشتین اکثر آدم ها از 10 درصد مغزشون ( درصد رو دقیق مطمینا نیستم اما تو همین حدوده) استفاده نمی کنن. ذهن ، این توانایی خارق العاده و این عضو جادویی میتونه انسان رو به پست ترین جاها و یا بالاترین مقام ها برسونه. و چه مقامی بالاتر از " خدمت به خلق ".

ما ایرانیا فکر می کنیم دور از جون کار واسه خره. یه ملتی که صرفا خام فروش به تعداد محدودی از کشورهاست و از صدقه سری نفته که تا الان مونده. ما دانشجوهایی که مثلا امید این مملکتیم باید از خودمون بپرسیم که چیکار واسه مملکتمون کردیم. یه سری از دانشجوها که فکر می کنند سقف ایران براشون کوتاهه و اگر برن اونور با فرش قرمز و دسته گل ازشون استقبال میشه. یه عده هم که به صرف مدرک میرن دانشگاه و عده ای هم به دلایل مختلف دیگه (!). اما بد نیست بدونیم تو همین مملکت آدمایی دارن زندگی میکنن که حتی آب سالم برای آشامیدن ندارن و از کمترین امکانات زندگی محرومن . ماها مسئولیم. این زندگی که تو الان داری سوای از خوب یا بد بودنش ، از پول سفره ی همین انسان های فقیره. اینکه دانشگاه میری و درس میخونی و اگه به یه جا برسی فکر می کنی از این مملکت باید بری ، از خودت بپرس تو چی به سفره ی این آدما اضافه کردی؟

تحسین می کنم آدمایی رو که با وجود همه ی مشکلات و سنگ اندازی ها موندن و کارآفرین شدن. که از ذهنشون استفاده کردن و سعی کردن تغییری رو ایجاد کنند و خیلی ها هم از کنارشون کار کنند و حقوق بگیرند. آدمایی که تاثییر خودشون رو تو دنیا گذاشتن و میگذارند و بطور مستقیم یا غیر مستقیم "امید " رو در دل بقیه انسان ها زنده می کنند.

بیایید یک انسان "تاثییر گذار" باشیم.

 

  • فاطمه ( خط سوم)

روزشمار

اگر از حال این روزهای من می پرسید، کلی کار ریخته سرم. تا آخر این ترم باید پروپوزال طرح پژوهشیمون رو ثبت کنیم ( و چیزی به پایان ترم نمونده). کلی درسه نخونده دارم که باید بخونم. پس فردا هم اولین جلسه تدریس ام برای شیمی کنکور با یه شاگرد پیش تجربیه.

دیگه همینا

این 2 تا عکسه هم به قول معروف کاملا یهوییه از وضعیت این روزام .





  • فاطمه ( خط سوم)

اینجا برای از تو نوشتن هوا کم است

خوشحالم که زنده موندم و دیروز دومین و آخرین امتحان میانترممو دادم. و البته خوشحالیم ماکزیمم یک روز دووم بیاره چون با این حجم درس ها باید دوباره به همون دیفالت سابق درس خوندن برگردم. البته میتونم یه دلیل دیگه هم واسه خوشحال بودن پیدا کنم و اون اینه که تو این آلودگی هوا زنده موندم ( هرچند که خدا میدونه چند سال دیگه چه عوارضی از این هوای آلوده قراره نصیبمون شه). به هرحال بی صبرانه منتظر پیش بینیه برف و بارون هفته ی دیگه ام همچو ابری که در بیابان بر تشنه ای ببارد.

ثمره ی این یک روزی که از درس فارغ شده بودم 3 تا فیلم ( امشب چهارمی هم میبنم) هست. یعنی انقدر این دوهفته روم فشار بود که عقده ای شده بودم بعد اینکه آخرین امتحانو دادم یه دل سیر بخوابم و بعدش فیلم ببینم.

خشم و هیاهو و متولد 65 (درسینما) دیدم. هر دو متوسط بودن به نظرم. اما دربرابر فیلم سومی که دیدم جای بحثی ندارند. فیلم سوم هم قوی سیاه  black swan  شاهکار " دارن آرنوفسکی" بود. قبلا فیلم مرثیه ای برای یک رویا* رو از این کارگردان دیده بودم که اون هم از برترین های تاریخ سینماست.

شدیدا پیشنهاد میکنم این فیلمو از دست ندید. شاید براتون جالب باشه که ناتالی پورتمن واسه این فیلم 9 کیلو وزن کم کرد و بازیش بی نظیر بود و اسکار هم بابت این نقش گرفت. داستانش رو توضیح نمیدم تا اسپویل نشه. نقدش هم قطعا به بیش از 1 بار دیدن نیاز داره.

.

پ.ن : مرثیه ای برای یک رویا فیلمی بی نظیر هست که جامعه ی معتاد امریکا رو به تصویر میکشه. این فیلم در دهه ای که اوج گرایش به دراگ و معضلات اون بود اکران میشه و بسیار تاثییرگذار واقع میشه. موسیقی متن این فیلم هم شاهکار کلینت منسل هست که قطعا شنیدید.

پ.ن 2: با من بشنوید

  • فاطمه ( خط سوم)

باران تویی




  • فاطمه ( خط سوم)

بیش از این ظلم بی حد مکن

امروز یکی از اساتید فیزیکال فارماسیمون* ( درسای اختصاصیمون بیش از ٢ تا استاد داره) داشت راجب بالا بردن ارزش های وجودی و راهکارهاش بهمون میگفت.بهش گفتم قبول اما چه فایده داره وقتی که کم پیدا میشه کسی که قدر واقعیتو بدونه؟ جواب داد : مثل دریا میمونه، هرچی که عمیق تر بشی میری پایین، اما فرقش اینه وقتی روی سطحی، اطرافت پر از ماهیه کوچیکه، وقتی عمیق میشی، درسته تنهاتر میشی اما دیگه ماهی های بزرگ اطرافتن.
.
به نظرم این برند ها نیسن که به آدما ارزش میدن. بلکه این آدمان که یک برند رو ارزشمند میکنن. "شریفی" بودن یک لیبله. اما من دانشگاه شریفی هایی که تابحال باهاشون در تعامل بودم آدمای خاصی بودن. از آقای صاد که رتبه یک رقمی کنکور و انصرافیه برق شریف و همکلاسیه ما بود و یکی از کیس هام بود ( واقعا آدم عجیبی بود) بگیر تا خیلیای دیگه. اونا نه تنها تو درس بلکه تو شخصیت هم خاصن.  مثلا اگر معتادن، تا تهشو رفتن. اگه دانشمند یا موزیسن هستن، تا تهشو رفتن. یا مثلا همین استادمون. اونم یه شریفی بود که امروز وقتی سنشو فهمیدم هنگ کردم که با این سن کم چقدر شخصیت تکامل یافته ای داره.
.
*: فیزیکال فارماسی یکی از کورس های سنگین داروسازی هست و پیش نیاز یک کورس تقریبا ٣٠ واحدی و سنگین تره دیگه ای هست. موضوعش هم از اسمش مشخصه: کاربرد ریاضی و فیزیک در داروسازی.
اونروز دوستم که پزشکی میخونه با تعجب بهم میگفت حد و مشتق و انتگرال و.... به چه درد یه دانشجوی علوم پزشکی میخوره که شما رفرنس انگلیسشم حتی باید بخونید؟!! جواب دادم: وقتی میخوای یه دارو طراحی، فرموله و بسازی اونم با مقیاس میکرو و نانو گرم و با جون مردم سرو کار داری، قاعدتا باید ریاضیت خوب باشه :)
+
پ.ن : کاش هر شب مثل دیشب بارون بیاد...
.
می‌دونم وقتی که بارون 
تو شب می‌باره بیداری! 
بازم «قمیشی» گوش می‌دی،
هنوز بارونو دوست داری
پ.ن ٢: این آیدی کانال شعرمه.دوست داشتید جوین شید
https://telegram.me/sormeyi
  • فاطمه ( خط سوم)

بامن صنما ، دل یک دله کن

آدم ها وقتی کسی رو دوست دارند به مرور شبیه اش می شن. اون آدمی که لای یه کتاب شعر رو باز نکرده بود و با شعر و ادبیات بیگانه بود و آهنگای مورد علاقه اش هم جنفگیات هیپ هاپ چیپ داخلی بود ، الان که دیگه رفته یه آدم دیگه شده ؛ اهل شعر و هنر شده و کلاسیک و متال ( سبک های مورد علاقه ی من) گوش میده....

.

پ.ن 1 : آپدیت جدید آی او اس هنگی داره و کم کم داره میره رو مخم. به سرم زده عوض کنم و اس 7 ادج بگیرم. نظرتون؟

پ.ن2 : دو تا امتحان میانترم سخت در پیش رو دارم. به حدی سخت که با وجود دو تا مشکل جسمی شدید ( یکی از دندونام ری اندو لازم داره و لوزه هام هم شدیدا ملتهب شده ) ، دکتر رو موکول کردم به بعد از امتحان. ( قطر جزوه ی فارما با آدم کاری میکنه که درداش یادش بره :)  ). در حال حاضر از صددرصد فضای مغزم ،  90 درصدش درس، 9 درصد فعالیت های روزمره و 1 درصد هم باشگاهه.

  • فاطمه ( خط سوم)

می سی سی پی






هنوز هم اجرا دارند و میتونید به تیوال مراجعه کنید. و اینکه جای ما هم زیاد خوب نبود چون خیلی دیر بلیت تهیه کردم. موزیک های این تئاتر هم بسیار خوب بودن ( خود سجاد افشاریان کانالش گذاشته)

دیگه همین :)

  • فاطمه ( خط سوم)

"خط سوم"

می نویسم از روزمرگی هام، شادی ها و خنده هام ، درد ها و گریه هام.

آن خطاط سه‌گونه خط نوشتی:
ـ یکی او خواندی، لا غیر.
ـ یکی را هم او خواندی هم غیر.
ـ یکی نه او خواندی، نه غیر او!
آن خط سوم منم
Designed By Erfan Powered by Bayan